با خدا اگر به مکر بنشینی، جوابت را همچنان خواهد داد که میبایست. این سخن حضرت خداوند است در آیه ۵۴ سوره آل عمران که؛ «وَمَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ» این را هم به عینه دیدیم در دوران انقلاب. هر جا زدند، سختتر خوردند.
یکی زدند، امام را تبعید کردند، دومی را زدند، دانش آموزان را به گلوله بستند. اما خوردند؛ انقلاب پیروز شد به رغم گلوله بارانی که کردند. خوردند، سفارتشان که هزاردرهزار سند را به جاسوسی طبقه بندی میکردند، زیر گام فرزندان انقلاب، دانشجویان پیرو خط امام، فروریخت. خوردند، همه نقشههایی که برای هدم انقلاب کشیدند را آب چنان شست که برایشان آبرویی نماند. این عینیت یافتن حضور فاخر حضرت «خیرالماکرین» در تقدیرنویسی ماست. بعد این هم بزنند، میخورند.
با توجه به تجربه نیم قرنی که از سر گذرانده ایم به این گزاره مومنیم؛ بزنند میخورند حتی اگر دستهای ما را قوت پاسخگویی نباشد. کسی هست که مکرها را بشکند و دستهای «متعدی» را، به جزایی «لازم» پاسخ دهد. منتها ما باید به همان باور و در همان هندسهای قدم برداریم که پرچمداران آزادی ما، گام بر میداشتند.
به همان فرهنگی، زندگی کنیم که معبر رسیدن به تعالی اخلاقی و اجتماعی است. برای ما ۱۳ آبان فقط یک روز سیاسی نیست که خوانشی یگانه داشته باشد. قبل از آنکه سیاسی باشد، معرفتی و فرهنگی است، با شبکهای از مسئولیتهایی که دارد.
فرهنگ احساس مسئولیت، فرهنگ تکلیف خوانی، فرهنگ عمل به وظیفه، فرهنگ غلبه بر محافظه کاری، فرهنگ غالب شدن بر ترس، فرهنگ ایستادن پای حق، فرهنگ هوشیاری و غفلت ستیزی، فرهنگ هجرت، فرهنگ جهاد، فرهنگ شهادت و در یک کلام، فرهنگ انسان زیستن.
همین فرهنگ بود که بستر حرکت و قیام و پیروزی شد. اگر قرار است ۱۳ آبان را نوخوانی کنیم حتما باید به لایههای زیرین آن هم ویژه توجه کنیم. نگاه صرفا سیاسی ما را از درک عظمت این روز باز میدارد. خوانشی تمام ساحتی و فرهنگی- معرفتی است که جلوههای سیاسی و اجتماعی آن را هم برایمان عیان میکند.
بی شک خورشید این روز امام روح ا... است که با احساس مسئولیت مومنانه و برافراشتن پرچم حق خواهی به تولید و تعمیق فرهنگ مسئولیت پذیری همت کرد و مردم را با فرهنگ غلبه بر ترس و عبور از محافظه کاری به حقیقت جویی و حق خواهی راه نمود و خود نیز با تأسی به فرهنگ ایستادگی که روح آیات و احادیث و فرهنگ دینی است، جهاد روشنگری خود را با همه توان ادامه داد و از مکر طاغوت در قالب «تهدید تبعید»، به «فرصتِ هجرت» رسید و از روز به روز این فرصت هم چنان بهره برد که طاغوتیان را در زلزلهای مدام مینشاند.
او از همان راه دور، راهبری خود را توسعه میداد تا دومین تاریخ سازی را در ۱۳ آبان شاهد باشیم آنجا که دانش آموزان و نوجوانان وطن، نقش دیگر در دفتر تاریخ زدند. آنان جان یافته در فرهنگ حق خواهی، به درکی تازه از فرهنگ شهادت رسیدند و در برابر دژخیمان تا بن دندان مسلح که در «لال ترین» حالت خود فقط به زبان گلوله سخن میگفتند از دو اسلحه هوشیاری و شهادت رونمایی کردند که بر همه تفنگهای جهان غلبه میکند. آن روز اگرچه دانش آموز در خون میغلتید، اما آنکه از پا میافتاد و فرو میریخت، رژیم طاغوت بود.
انگار گلولهها به زره دانش آموزان میخورد و کمانه میکرد و به پایههای رژیم میخورد و سرانجام پس از ۱۰۰ روز آن را فرو ریخت تا جمهوری اسلامی ایران متولد شود و باز سالی بگذرد بر ۱۳ آبان تا دوباره، ما بزنیم در فتح سفارت خانهای رمزآلود که راز بسیاری از مصائب وطن را در دل خویش طبقه بندی کرده بود.
در تکرار چند باره «والله خیر الماکرین»، فرزندان وطن، از آن همه راز مگو، رمزگشایی کردند تا بتوانیم مستند به دنیا بگوییم که بیگانه در خانه ما چه جنایتها مرتکب شده است. باری، ۱۳ آبان را باید تمام ساحتی خواند تا همه زوایای تاریخ سازی این یوم ا... برای همه ما آشکار شود.